همرنگ جماعت بودن و شبیه بودن به انسانهای عادی اطراف، هیچگاه به موفقیت ختم نخواهد شد. برای اینکه موفق باشید، لازم است که ویژگیهای خاصی داشته باشید؛ لازم است متفاوت باشید، فکر و مسیر خود را از عوام تغییر دهید، برخلاف جریان جامعه شنا کنید و از همه مهمتر، ارادهای فولادی داشته باشید، انضباط داشته باشید و خلاصه، از هر لحاظ، با افراد معمولی فرق داشته باشید. اگر بخواهیم این ویژگیها و خصوصیات شخصیتی را یک به یک بشماریم، بدون شک شاید دهها مقاله برای توضیح و تفسیر هر کدام نیاز خواهد بود. اما برای اینکه کار راحت شود، باید به عرضتان برسانم که برخی از دلایل، در تمامی این افراد مشترک هستند. بزرگان و ثروتمندان واقعی و افراد موفق، همگی ویژگیهای مشترک در شخصیت خود دارند که آنها را از سایرین، متمایز میکند. بیل گیتس نیز از این قاعده مستنثی نیست.
محتویات این مقاله
داستان موفقیت های بیل گیتس، خودش به تنهایی میتواند کتابی جداگانه باشد، میتوان عوامل موفقیت او را دستههای مختلف گنجاند و از چندین و چند جهت مختلف، آنها را بررسی کرد. ما امروز در این مقاله از «وبسایت آموزشی افشین فاتح» قصد داریم تا عوامل موفقیت بیل گیتس را از بعدی تازه بررسی کنیم، که شاید تا به امروز، چندان به آن پرداخته نشده باشد.
در این مقاله، خواهیم دید که کدام یک از ویژگی های شخصیتی بیل گیتس، که در کودکی و نوجوانی و جوانی در او شکل گرفتهاند، بر موفقیت او و تبدیل شدنش به یکی از ثروتمندترین افراد دنیا، تاثیرگذار بودهاند. با ما همراه باشید…
[block id=”register-free”]
اندکی آشنایی با بیل گیتس
زندگی بیل گیتس، بر کسی پوشیده نیست و محال است که کسی اسم این غول دنیای فناوری را نشناسد و یا حداقل، اسمش را نشنیده باشد. اگر از رایانه شخصی استفاده میکنید یا لپتاپ دارید، بدون شک از سیستم عامل ویندوز استفاده میکنید. سازندهی ویندوز هم کسی نیست جز شرکت مایکروسافت و خود این شرکت نیز، به دست جناب بیل گیتس تاسیس و بنیانگذاری شده است و اکنون، مدیریت این کمپانی بزرگ نیز به دست همین ایشان است.
بیل گیتس، کارآفرین و برنامهنویس است و در آمریکا زندگی میکند؛ بزرگترین کمپانی سیستم عامل PC را در دنیا اداره میکند و هم اکنون، به عنوان چهارمین فرد ثروتمند در دنیا، شناخته میشود. جالب است بدانید که نام اصلی او، «ویلیام هنری گیتس سوم» است. علاوه بر شهرتی که بخاطر شرکت بزرگش به دست آورده، او به ویژگیهای دیگری نیز شهره است؛ از جمله کمک به خیریههای مختلف و البته تلاش برای حفظ سلامت زمین و فعالیتها محیطزیستی و…
در تمام مقالههایی که امروز از عوامل موفقیت بیل گیتس خواندهاید، محتوایی مشابه را مشاهده کردهاید؛ انکار نکنید چون خوب از محتوای وب خبر داریم. اما امروز،در مقالهای که ما برای شما آماده کردهایم، با ابعاد تازهای از دلایل موفقیت بیل گیتس آشنا خواهید شد.
در مقالههای قدیمی، همه، یا به ویژگیهای شخصیتی حال حاضر این فرد پرداختهاند، یا به دلایل موفقیت و استراتژیهای او در دنیای کسب و کار. اما هیچ کس نگفته که اصلا این بشر، در کودکی و جوانی چطور بوده است؟! کسی که میخواهد موفق شود، بدون شک از نوجوانی و جوانی مسیر موفقیت را آغاز میکند و جوانان امروز، این موضوع را به خوبی درک کردهاند. حال برای پیدا کردن این راه، آیا زندگی بیل گیتس میتواند الگوی خوبی باشد؟ بدون شک جواب مثبت است…
[block id=”bom”]
بیل گیتس جوانی عاصی بود
از نظر بسیاری، تمام نوجوانان عاصی و سرکش هستند. طبیعی است. هر پسر یا دختری که در سن نوجوانی قرار میگیرد، دوست دارد که خودش برای زندگی خودش تصمیم بگیرد، دوست دارد مسیر زندگیاش را خودش تعیین کند و دوست دارد در تمام ابعاد زندگی، از بیاهمیتترین مسائل گرفته تا مسائل مربوط به مرگ و زندگی، تنها خودش حق تصمیمگیری داشته باشد. چنین رفتارهایی در تمام نوجوانان طبیعی است و نمیتوان مانع آن شد، و اصلا بهتر است که این کار را نکرد.
بیل گیتس هم روزی نوجوان بوده و بدون شک، چنین دورانی را پشت سر گذاشته است. از قضا این حرف ما نیست و منابع مختلفی، این رفتارهای او را از زبان پدر و مادر بیل گیتس، نقل کردهاند. این بزرگمرد نیز روزگاری جوان بود و مثل تمام همسنهای خود، دنبال این بود که استقلال شخصی داشته باشد و مسیر خودش را انتخاب کند؛ او به عنوان نوجوان، «عاصی» و «سرکش» بود و عادت به پیروی از قوانین نداشت، اما همهی اینها، به گونهای مثبت بود.
چرا؟ زیرا که بیل گیتس، از همین سرکشی و از همین عدم پیروی از قوانین، دوست داشت که برای تمرکز بر روی کارش استفاده کند. او در آن دوران، کتابخوان قهاری بود و کتاب، بسیار میخواند. به گفتهی والدینش، او هر سال بیشتر از 50 کتاب میخواند و همین مطالعه، باعث شده بود تا پختگی خاصی را به دست آورد و از لحاظ ذهنی، از بسیاری از همسنهای خودش بالاتر باشد.
یکی از دلایل موفقیت بیل گیتس که احتمالا کسی نشنیده بود، دقیقا همین عادت اوست. مطالعه کتاب و تلاش برای پیدا کردن و مسیر زندگی و دنبال کردن علایق؛ بدون شک عامل موفقیت خیلی از افراد خواهد بود. گرچه نقش والدین و درک آنها از وضعیت فرزند خود را نیز، نباید نادیده گرفت.
روحیه رقابت و مجادلهگری
اگر سریال فرندز را دیده باشید، کاراکتر «مانیکا» را به خوبی میشناسید و میدانید که این شخص، تا اندازه روحیه رقابت داشت و در زمان رقابت، تا چه اندازه میتوانست جدی و البته خلاق باشد؛ در اکثر مواقع هم پیروز میشد.
یکی از دلایل موفقیت بیل گیتس که از ابتدا در وجود او نهادینه بود، همین روحیه رقابت و مجادلهگری اوست. او همیشه دوست داشت با همسن و سالهایش رقابت کند، دوست داشت در بازیهای مختلفی چون بازیهای رومیزی، کارتبازی، شطرنج و تخته، پینگ پنگ و… تبحر خاصی داشت. او همیشه دوست داشت در رقابت شرکت کند و پیروزی به دست آورد. به گفتهی والدینش و البته منابع آگاه، این روحیه رقابت و مجادلهگیری او، فقط در بازی، بلکه در تمام کارهایش وجود داشت.
پدر و مادر بیل گیتس، با مشاده از خلق و خوی او و البته برای پرورش آن، او را به یک مدرسه خصوصی به اسم « Lakeside» فرستادند، تا این روحیه و استعداد او، در جهتی درست قرار بگیرد و البته، برای مسائلی مفید و سازنده، به کار گرفته شود. بیل در ان مدرسه، با دوست صمیمیاش «پُل آلِن» آشنا میشود و از همانجا، پیوندی قوی بین آنها شکل میگیرد. از قضا، آلن نیز بسیار رقابتی بود و توانایی این را داشت که بیل گیتس را به چالش بکشد. هر دوی آنها، بر سر اینکه ایدهی کدامشان خلاقانهتر است، با یکدیگر رقابت داشتند و در نهایت، بهترین ایدهها، ترکیبی بود از ایدهی هر دوی آنها.
گفتنی است که این ویژگی شخصیتی بیل گیتس، بعد از تاسیس مایکروسافت هم به قوت خود باقی ماند و حتی بیشتر هم شد. او برای استخدام کارمندانش، بیشتر از هر چیز دیگری، به خلاقیت و قدرت تخیل و ایدهپردازی آنها اهمیت میداد و گفته شده برای اینکه بتواند به جوشش چشمه خلاقیت آنان کمک کند، حتی از ابزار تحقیر نیز استفاده میکرده است!
بیل گیتس به خودش اعتماد داشت
موضوع باور و اعتماد به نفس یا همان اعتماد به خود، در این دو سه سال اخیر، بسیار مطرح شده است. این باور، بیان میکند که بیشتر از هر چیز دیگری در این دنیا، باید به خودمان باور داشته باشیم؛ باید به تواناییهای خود اعتماد داشته باشیم، باید دست از مقایسه خودمان با دیگران برداریم و خودمان را، فقط با خودمان مقایسه کنیم. باید به خودمان اعتماد کنیم و همان راهی را که فکر میکنیم درست است، در پیش بگیریم.
برخلاف بسیاری از افراد، بیل گیتس این موضوع را به خوبی درک کرده بود، و حتی بالاتر از آن، والدین او نیز به طور کامل از این موضوع آگاه بودند؛ مانع فرزند خود نمیشدند که هیچ، بلکه راه را به او نشان داده، به او جهت داده و راه را برای او هموار میکردند. آنها از کودکی، فرزند خود را تشویق میکردند کارهایی که دوست ندارد را انجام دهد، او را در موقعیتهای تازه قرار میدادند و خوب میدانستند که انجام کارهای تازه و جدید، تا چه اندازه میتواند فکر فزرند آنها را پرورش دهد.
اکنون موضوع روشن است؛ از دیگر رازهای موفقیت بیل گیتس، میتوان به باور و اعتماد به نفس او اشاره کرد. باوری که باعث شد او به دنبال آنچه که خودش میخواهد برود و اکنون، به چهارمین فرد ثروتمند در دنیا بدل شود.
او به دیگران هم اعتماد داشت
ار دیگر علل موفقیت بیل گیتس، این بود که او علاوه بر باور و اعتماد به خودش، به دیگران نیز اعتماد داشت. این موضوع اعتماد و تفویض اختیار به دیگران را، ما خودمان بارها و بارها در مقالههای بیزینس کوچینگ، مطرح کردهایم و گفتهایم که برای موفقیت به عنوان یک مدیر یا به عنوان یک رهبر، باید شجاعت اعتماد به دیگران را داشته باشید.
بیل گیتس، اعتماد کرد به دیگران را به خوبی آموخته بود. همانطور که در بخش قبلی گفتیم؛ والدین او، به او اعتماد کامل داشتند، توانایی و تصمیمات او را باور داشتند و او را در انتخاب مسیرش، ازاد گذاشته بودند. بیل گیتس نیز با الگو از همین رفتار، اعتماد به دیگران ار سرلوحه کار خود قرار داد و به هنگام تاسیس مایکروسافت، آن را بسیار به کار بست.
او به همتایان و حتی زیردستانش خودش اعتماد کرد، با آنها همکاری کرد و از علم و توانایی آنان بهره گرفت. با افراد بسیار، رابطه برقرار کرد و به جای بدبینی، راه و روش اعتماد را در پیش گرفت. (البته بدبینی را نباید با آیندهنگری اشتباه گرفت.) همین عامل را میتوان از دیگر دلایل پنهان در موفقیت بیل گیتس دانست که از کودکی، در او پرورانده شده بود.
حال که حرف از تفویض اختیار به میان آمده، بد نیست بدانید که این موضوع، نه تنها در موفقیت فردی، بلکه در مدیریت زمان نیز تاثیر بسزایی دارد. ما در مقاله «مدیریت زمان و اشتباهات رایج در آن» به این مسئله پرداختهایم و از اهمیت سپردن کارها به دیگران، برایتان صحبت کردهایم.
بیل گیتس در کار نیز تجربه داشت
خیلی از پدرها و مادرها، باور دارند که فرزندشان، باید فقط درس بخواند. عدهی بسیاری هم شاید باور داشته باشند که درس دیگر به درد نمیخورد و امروزه کار، بهتر از هر چیز است. عدهی کمی اما در این میان، حد وسط را در پیش گرفتهاند و به درس خواندن و البته کار «مرتبط»، باور دارند. والدین بیل گیتس نیز از جمله همین افراد بودند.
هرچند که بیل گیتس به معنای واقعی کار نکرد، اما به هر حال، راه زندگی خود را میدانست و تجربه کاری مرتبط داشت؛ به عبارت دیگر، از همان دوران 13 سالگیاش، با رایانه کار کرده بود و از چند و چون آن خبر داشت. البته ناگفته نماند که بیل گیتس، در نهایت از دانشگاه انصراف داد؛ او برخلاف میل پدر و مادرش، از تحصیل در هاروارد انصراف داد و تصمیم گرفت که ایدهها و رویایش را دنبال کند و مسیر شغل را در پیش بگیرد. نتیجهاش هم که کاملا پیداست…
این کار کردن در راستای علاقه، هرچند شاید درآمدی هم به دنبال نداشته باشد، اما میتواند نقطه قوت و برتری شما، نسبت به اطرافیان شما باشد و گیتس، این موضوع را خوب میدانست. همین عامل، از نظر خودش به یکی از بزرگترین دلایل موفقیت بیل گیتس تبدیل شد و کاری کرد که او در سن 31 سالگی، به جوانترین میلیاردر خودساخته در آمریکا بدل شود.
سخن نهایی و سخنی با والدین!
تعجب نکنید. این عنوان فقط برای جلب توجه شماست و البته، چندان هم به محتوای این بخش، به عنوان بخش آخر، بیارتباط نیست. اگر این مقاله را خوب مطالعه کرده باشید، خواهید دید که نقش پدر و مادر بیل گیتس در موفقیت او، چندان هم کمرنگ نیست و این بزرگمرد، به طور صد در سر «خودساخته» نیست. شاید به مزاقتان خوش نیاید، ولی حقیقت چنین است.
بیل گیتس، در خانوادهای فقیر چشم به جهان نگشود! از قضا، خانوادهاش را میتوان جز طبقات بالای جامعه در نظر گرفت. پدر و مادر او، خودشان زندگی لوکسی نداشتند؛ ولی خانوادهی مادری او، بسیار ثروتمند و اصیل بودند. پس دفعهی بعدی که خواستید از موفقیت های بیل گیتس بگویید، این موضوع را هم به یاد داشته باشید. اما موضوع بحث ما، چیزی به غیر از ثروت خانوادگی اوست.
چیزی که میخواهیم در این بخش آخر بر آن تاکید کنیم، درک و حمایت و پشتیانی پدر و مادر بیل گیتس است؛ چیزی که ارزش آن از هر ثروت مادی، دهها برابر بیشتر است. همانطور که خودتان در طول مقاله خواندید، پدر و مادر بیل گیتس، بسیار روشنفکر بودند و فرزند خود را درک میکردند، کنترلگر نبودند و دیکتاتوری در ذات آنها وجود نداشت. لذا، اگر بگوییم که شاید مهم ترین دلیل موفقیت بیل گیتس، حمایت خانوادهاش بوده، چندان هم بیراه نگفتهایم.
[block id=”comment”]
4 پاسخ
مقاله جالبی بود. جالب تر از همه، همون موضوع والدین و ثروت و حمایت. خیلی ها این موضوع رو نمی دونن .
درود دوست عزیز. از نظر بحث ثروت، همانطور که گفتیم چندان نمیتوان آن را عاملی در موفقیت بیل گیتس در نظر گرفت، اما به عکس، حمایت و پشتیبانی خانواده را شاید بتوان از همه چیز مهمتر دانست. و بله، حق با شماست و این موضوع، از جمله مسائلی است که کمتر مطرح میشود.
واقعا این متن متفاوت بود. کاش کمی از کارهای خیریه و انسان دوستی بیل گیتس هم میگفتید، چون توی این زمینه واقعا با مثل بقیه ثروتمندهای دنیا نیست.
موضوع جالبی را مطرح کردید دوست عزیز، درود بر شما. از دیگر خصلتهایی که در بیل گیتس از همان کودکی نهادینه شده است، کمک به خیریهها و به نوعی انسان دوستی اوست. هرچند که ممکن است اعتقادات ما و بیل گیتس در این زمینه متفاوت باشد، ولی این راه هم میتوان عوامل موفقیت او نامید. جالب است بدانید که او و همسرش، یک موسسه خیریه به نام خود دارند و در حدود 45 میلیون دلار از ثروت خود را به خیریه بخشیدهاند.