کتاب هوش هیجانی برای مدیران پروژه بیش از آنکه به مدیریت پروژه نزدیک باشد، به مباحث هوش هیجانی میپردازد. از آنجا که محتوای این کتاب، حول کار تیمی و تعامل با دیگران و کمک به مدیر برای شناخت هیجانات و عواطف زیردستان متمرکز است، مناسب دیدیم که آن را در کنار کتابهای مدیریت منابع انسانی قرار دهیم و در این بخش معرفی کنیم.
محتویات این مقاله
[block id=”register-free”]
برای مطالعهی این کتاب، لازم نیست با مفاهیم مدیریت پروژه و هوش هیجانی آشنا باشید و حتی میتوانید آن را به عنوان نقطه شروع آشنایی با هوش هیجانی در نظر بگیرید. اگر به عنوان مدیر یک کسب و کار، یا مدیر یک پروژه، مشغول کار باشید و بخواهید با هوش هیجانی آشنا شوید، ممکن است کتابهای تئوریک این حوزه (کارهای کسانی مانند سالووی و مایر) و حتی کتابهایی سادهتر مثل هوش هیجانی نوشته دانیل گلمن، شما را چندان راضی نکند.
نویسندگان این کتابها، علاقه دارند کاربرد هوش هیجانی را در همهی جنبههای زندگی نشان دهند. به همین علت، ترکیبی از مثالهای شغلی، شخصی و زندگی عاطفی را ارائه میکنند تا خواننده، گستردهی کاربرد دانش هوش هیجانی را ببیند و لمس کند. در چنین شرایطی، کتاب هوش هیجانی برای مدیران پروژه یا Emotional Intelligence for Project Managers نوشته آنتونی مرسینو میتواند یک گزینه خوب برای شما باشد. نویسنده در این کتاب،
چهار مولفهی و مدل هوش هیجانی گلمن :
- خودآگاهی
- آگاهی اجتماعی
- مدیریت بر خود
- مدیریت رابطهها
سپس کوشیده مصداقهای هر کدام را در مدیریت پروژه بیابد و درباره آنها بنویسد.البته چارهای نداشته جز اینکه یک مولفه پنجم را هم به مدل اضافه کند و آن، رهبری تیم (Team Leadership) است.
ویژگی های مثبت کتاب هوش هیجانی برای مدیران پروژه
آنتونی مرسینو، دقت بالایی در نوشتن و انتخاب واژهها دارد. مثلاً برای الگویی که مطرح میکند، از اصطلاح مدل استفاده نمیکند و کلمهی Framework (چارچوب) را ترجیح میدهد. چون میداند مدل، بار معنایی سنگینی دارد و پیشنهاد یک مدل نیازمند مطالعه و بررسی است. البته به شکلی زیرکانه، برای کارهای سالووی و گلمن هم از اصطلاح Framework استفاده میکند تا تلویحاً به ما یادآوری کند که آنها هم، مدل خود را بیش از مطالعه، بر تجربه و قضاوت شخصی بنا کردهاند. به هر حال، این دقت او در نگارش و اشارهی مکرر به منابع، از جمله نکاتی است که کتاب هوش هیجانی او را از کتابهای تجاری موجود در بازار جدا میکند.
نقطهی ضعف کتاب هوش هیجانی مرسینو
طبیعتاً اگر علاقهمند باشید مثالهایی از کاربرد هوش هیجانی در کسب و کار و محیطهای سازمانی (و نه صرفاً مدیریت پروژه) ببینید، باز هم این کتاب شما را راضی خواهد کرد. مرسینو، تجربهی خوبی در آموزش مدیریت پروژه و مدیریت کسب و کارها دارد و این تجربه باعث شده که مثالها و توضیحاتش در این کتاب، ملموس و کاربردی باشد.
اگر بخواهیم یک ایراد از کار مرسینو بگیریم این است که او تقریباً هر آنچه را در مدیریت پروژه پیدا کرده، به نوعی به بحث هوش هیجانی ربط داده و در کتاب خود نوشته است. اختصاص بخشهایی از کتاب به مباحثی مانند هدف و چشم انداز و سبک های رهبری پروژه، نمونههایی از این کار است. البته احتمالاً اگر با مرسینو صحبت کنید میتواند از کار خود دفاع کند. چنانکه به هر حال، نیکی به پدر و مادر هم، میتواند مصداقی از هوش هیجانی باشد و مثلاً به همدلی، ربط پیدا کند.