جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انواع مدیران و نقش آنها در سازمان

انواع-مدیران

انواع مدیران، در نقش های متفاوتی از یک سازمان از جمله رهبری، به اشتراک گذاری اطلاعات و تصمیم گیری، ایفای نقش می کنند. اینکه هر چند وقت یکبار، کدام نقش را ایفا می کنند به سطح اشغال و نوع سازمان بستگی دارد. ما در مورد تفاوت بین مدیران ارشد، مدیران میانی، مدیران خط اول و رهبران تیم صحبت خواهیم کرد.

 

فرم تقاضای دریافت مشاوره رشد کسب و کار

 

 

انواع مدیران عبارت اند از:

  •  مدیریت عمودی

مدیریت عمودی، که به آن مدیریت از بالا به پایین نیز می گویند، به سطوح مختلف مدیریت در یک سازمان اشاره دارد. مدیران در سطوح مختلف آزادند تا بر جنبه های مختلف کسب و کار، از تفکر استراتژیک گرفته تا انتقال اطلاعات و کارایی عملیاتی، تمرکز کنند. در طول قرن نوزدهم و بیشتر قرن بیستم، مدیریت عمودی بسیار ساختارمند با لایه‌های مدیریتی زیادی همراه بود. در صنایعی که فرآیندها و شرایط پایدار هستند و نوآوری مستمر از اهمیت کمتری برخوردار است، ساختار عمودی مدیریت همچنان می‌تواند بسیار کارآمد باشد. کارگران صنایع کار فشرده مانند تولید، حمل و نقل و ساخت و ساز باید از رویه های تعیین شده پیروی کنند و به اهداف خاصی دست یابند. همه می دانند که چه کسی مسئول است و میدانند کلیت کاری که امروز انجام می دهند، سال آینده یا پنج سال دیگر به همین شکل خواهد بود.

 

عیب اصلی مدیریت عمودی این است که جریان اطلاعات را از سطوح پایین سازمان به سطوح بالا محدود می کند. بدون ارتباطات دو طرفه، مدیر ارشد می تواند منزوی شده و از چگونگی تأثیر برنامه هایش بر فرآیندهای اصلی در سازمان منحرف شود که همین موضوع، تفکر عمودی در سازمان را تقویت می کند. تفکر عمودی به استفاده از روش های سنتی و شناخته شده برای حل مسائل خاص اشاره دارد. این نوع مدیریت، دقیقا برعکس “فکر کردن خارج از چارچوب” است. عصر دیجیتال، بسیاری از کاستی‌های مدیریتی را آشکار کرد که مشکلات را در رویکردهای رسمی یا بوروکراتیک به قیمت خلاقیت و نوآوری برطرف می‌کرد. امروزه، بسیاری از سازمان‌ها از ساختارهای «مطلوب‌تر» استفاده می‌کنند، با کم کردن فاصله بین سطوح مدیران ارشد شرکت و پایگاه کارکنان. با این حال، اکثر سازمان‌ها هنوز دارای چهار سطح اساسی مدیریت هستند: بالا، میانی، خط اول و رهبران تیم.

 

دوره های رایگان دکتر افشین فاتح

 

بیشتر بدانید: مدیریت فرایند کسب و کار چیست؟

  •  مدیران سطح بالا

همانطور که انتظار دارید، مدیران سطح بالا (یا مدیران ارشد) “رئیس” سازمان هستند. آنها عناوینی مانند مدیر اجرایی (CEO)، مدیر عملیات (COO)، مدیر ارشد بازاریابی (CMO)، مدیر ارشد فناوری (CTO) و مدیر ارشد مالی (CFO) دارند. بسته به اندازه و نوع سازمان، معاونان اجرایی و روسای بخش های مختلف نیز بخشی از تیم مدیریت ارشد خواهند بود. اهمیت نسبی این سمت ها با توجه به نوع سازمانی که در رأس آن قرار دارند متفاوت است. به عنوان مثال، در یک شرکت داروسازی، CCO ممکن است مستقیماً به مدیر عامل یا هیئت مدیره گزارش دهد.

 

اما در این نوع از مدیریت، این مدیران ارشد هستند که در نهایت مسئول موفقیت بلندمدت سازمان خواهند بود. آنها اهداف بلندمدت را تعیین می کنند و استراتژی هایی را برای دستیابی به آنها نیاز است را تعریف می کنند. آنها توجه دقیقی به محیط خارجی سازمان دارند: اقتصاد، پیشنهادهایی برای قوانینی که بر کسب سود بیشتر تأثیر می گذارد، خواسته های سهامداران، و مصرف کنندگان و روابط عمومی. آنها تصمیماتی را اتخاذ خواهند کرد که بر کل شرکت تأثیر می گذارد، مانند سرمایه گذاری های مالی، ادغام و تملک، مشارکت و اتحاد استراتژیک، و تغییر در برند یا خط تولید سازمان.

 

  • مدیران میانی

مدیران میانی، دارای عناوینی مانند رئیس بخش، مدیر و سرپرست ارشد در سازمان ها هستند. آنها پیوندهایی بین مدیران ارشد و مدیران خط اول هستند و یک یا دو سطح زیر آنها در چارت سازمانی قرار می‌گیرند. مدیران میانی، برنامه های استراتژیک گسترده ای را از مدیران ارشد دریافت می کنند و آنها را به طرح های عملیاتی با اهداف و برنامه های خاص برای مدیران خط اول تبدیل، و به آنها ابلاغ می کنند. آنها همچنین کارکنان با استعداد را در سازمان تشویق کرده، حمایت می کنند و آنها را پرورش می دهند.

یکی از وظایف مهم مدیران میانی، داشتم ویژگی رهبری است، هم در اجرای دستورالعمل های مدیران ارشد و هم در توانمندسازی مدیران خط اول برای حمایت از تیم ها و گزارش موثر و هم عملکرد مثبت و رفع موانع رسیدن به اهداف.

بیشتر بدانید: کارآفرین اجتماعی چیست؟

  • مدیران رده اول

مدیران خط اول، افراد «در خط» و در نزدیکترین تماس با کارگران هستند. آنها مستقیماً مسئول اطمینان از اجرای مؤثر اهداف و برنامه های سازمانی هستند. ممکن است آنها را دستیار مدیر، مدیر شیفت، سرکارگر، رئیس بخش یا مدیر دفتر بنامیم. مدیران خط اول، تقریباً به طور انحصاری بر روی مسائل داخلی سازمان متمرکز هستند و اولین کسانی هستند که مشکلاتی را در عملکرد کسب و کار مشاهده می کنند، مانند نیروی کار آموزش ندیده، مواد بی کیفیت، خرابی ماشین آلات یا رویه های جدیدی که تولید را کند می کند. ضروری است که آنها به طور منظم با مدیریت میانی ارتباط برقرار کنند.

 

  • رهبران تیم

رهبر یک تیم، نوع خاصی از مدیر است که ممکن است برای مدیریت یک کار یا فعالیت خاص منصوب شود. رهبر تیم به یک مدیر خط اول یا میانی گزارش می دهد. مسئولیت های رهبر تیم شامل ایجاد جدول زمانی، تعیین تکالیف کاری خاص، ارائه آموزش های مورد نیاز به اعضای تیم، ابلاغ دستورالعمل های واضح و به طور کلی اطمینان از اینکه تیم در اوج بازدهی کار می کند.

 

 

نقش های مدیریتی

در این بخش از مقاله، نقش ها و وظایف مدیران در ساختار سازمانی از بالا به پایین را مردود برسی قرار میدهیم.

ما در مورد انواع (سطوح) مدیران و برخی از مسئولیت های آنها بحث کردیم، اما فعالیت های خاص آنها را مورد برسی قرار ندادیم. مدیران برای انجام وظایف خود، نقش های متفاوتی را بر عهده می گیرند. هیچ مدیری همیشه در هیچ نقشی ثابت باقی نمی ماند.

 

  • رهبری و نقش های بین فردی

کدام یک از مدیران، زمان بیشتری را صرف فعالیت های رهبری می کنند؟ پاسخ کوتاه این است که همه مدیران موثر، ویژگی های رهبری را از خودشان نشان می دهند. رهبری، توانایی برقراری ارتباط بین یک چشم انداز و الهام بخشیدن به مردم برای پذیرش آن دیدگاه است. آنها چهره نمایان تیم مدیریت هستند و کسب و کار را در مجامع قانونی، اقتصادی و اجتماعی نمایندگی و هدایت می کنند. مدیران میانی نیز در نوع خودشان نوعی رهبر هستند، اگرچه ممکن است تمرکز آنها بیشتر بر مهارت‌های بین فردی مانند ایجاد انگیزه در کارکنان، مذاکره درباره حقوق و تشویق نوآوری و خلاقیت باشد. مدیران خط اول هم زمانی که فعالانه در وظایف محول شده به کارکنان خود شرکت می کنند و هم با الگوبرداری از سیاست ها و اخلاق کاری سازمان، الگوبرداری می کنند نوعی رهبری در کار را تجربه میکنند.

 

  •  نقش های اطلاعاتی

نقش های اطلاعاتی شامل دریافت و ارسال اطلاعات می شود. چه به عنوان یک سخنگو، یک مربی یا یک مدیر… یک مدیر ارشد، صدای سازمان است و باید آگاه باشد که حتی نظرات شخصی (به خوبی یا بد) بر تجارت منعکس می شود. با جریان آزاد اطلاعات در اینترنت، برای مدیران ارشد بسیار دشوار است که هویت شخصی خود را از موقعیت های شرکتی خود جدا کنند. به عنوان مثال، در سال 2017 زمانی که مدیر عامل اوبر، تراویس کالانیک، کرسی در شورای مشورتی اقتصادی پرزیدنت ترامپ را پذیرفت، با واکنش منفی مصرف کنندگان شرکت خودش مواجه شد. کالانیک در ابتدا گفت که “از موقعیت خود در شورا برای دفاع از آنچه که درست است استفاده خواهد کرد.” او چند روز بعد در واکنش به اعتراض ها استعفا داد.

مدیران میانی باید به طرز ماهرانه ای تعیین کنند که چه اطلاعاتی از مدیریت ارشد باید با دیگران به اشتراک گذاشته شود، چگونه تفسیر، چگونه ارائه شود. به طور مشابه، آنها باید ارزش اطلاعاتی را که از مدیران و کارمندان خط اول دریافت می‌کنند بسنجند تا تصمیم بگیرند چه چیزی را به مدیریت ارشد ارجاع دهند. اگر اطلاعات ارسال شده نادرست یا پیش پا افتاده باشد، صحبت های مدیر به عنوان منبعی غیر قابل اعتماد در نظر گرفته می شود و نظرات وی مورد انکار قرار می گیرد.

نقش اطلاعاتی مدیران خط اول در درجه اول، انتشار آنچه به آنها داده شده است و کمک به کارکنان برای دیدن اینکه چگونه کمک های آنها، دارد به اهداف سازمانی کمک می کند. آنها وظیفه دارند ببینند که کارکنان درک می کنند که برای موفقیت در شغل خود به چه چیزی نیاز دارند.

 

  •  نقش های تصمیم گیری

همه مدیران ملزم به تصمیم گیری هستند، اما مدیران در سطوح مختلف انواع مختلفی از تصمیمات را می گیرند. به گفته مینتزبرگ، چهار نوع اصلی نقش تصمیم گیری در مدیریت وجود دارد.

این موارد شامل موارد زیر است:

1. کارآفرین
کارآفرینان یک شرکت معمولاً مدیران سطح بالا هستند. آنها فرصت های اقتصادی را شناسایی می کنند، ابتکار عمل را برای تغییر نوع رهبری به کار می‌گیرند و تصمیمات مربوط به محصول را اتخاذ میکنند.

 

2.کنترل اختلال
مدیران ارشد و میانی نسبت به اختلالات (رویدادهای غیرمنتظره) در سازمان – چه داخلی و چه خارجی – واکنش نشان خواهند داد. آنها تصمیم خواهند گرفت که چه اقدامات اصلاحی باید برای حل مشکلات ایجاد شده انجام شود.

بیشتر بدانید: رقابت تجاری چیست؟

3.تخصیص دهنده منابع
همه سطوح مدیریت بسته به اینکه این تصمیم بر کل سازمان، یک بخش واحد یا یک کار یا فعالیت خاص تأثیر می گذارد، تصمیمات تخصیص منابع را اتخاذ می کنند.

4. مذاکره کننده
بسته به تأثیری که بر سازمان دارد، بیشتر مذاکره توسط مدیران سطح بالا و میانی انجام می شود. مدیران ارشد مذاکراتی را انجام خواهند داد که بر کل سازمان تأثیر می گذارد، مانند قراردادهای اتحادیه یا قراردادهای تجاری. مدیران سطح متوسط، ​​بیشتر تصمیمات مربوط به حقوق و دستمزد و استخدام را مذاکره می کنند.

 

به طور خلاصه، مدیران باید نقش های زیادی را ایفا کنند. برخی در نقش های خاص بهتر از دیگران هستند و تمایل دارند برای آن مشاغل فراخوانده شوند. استقرار یک تیم مدیریتی متنوع، تضمین می کند که سازمان، مدیران کافی برای رویارویی با اکثر چالش ها دارد.

امتیازات post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم عضویت در خبرنامه :

با عضویت در خبرنامه از آخرین اخبار آکادمی دکتر افشین فاتح با خبر شوید

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :