وقتی صحبت از کارآفرینان برتر و غولهای صنعت مواد غذایی و کارخانهداری به میان میآید، من هم مثل بسیاری از شما خوانندگان این گفتار، ذهنم به سراغ افراد مشهور و سرشناس اروپایی و آمریکایی میرود. غافل از آنکه در همین ایران خودمان نیز کم نداریم کسانی که توانستهاند با تلاش و کوشش و پشتکار و ثبات قدم، و البته با استفاده از علم بازاریابی و کسب و کار، نام خود را برای همیشه، در تاریخ این کشور ثبت نمایند. این افراد، نه تنها خودشان اسطوره هستند، بلکه الگوی بسیاری از کسب و کارهای دیگر چه در داخل و چه در خارج از کشور نیز، شدهاند. یکی از همین افراد، شاهرخ ظهیری است. او را شاید با اسمش نتوان شناخت و تا حدودی گمان برد که او گمنام است؛ اما بدون شک، محصولات و کارخانهای را که او تاسیس کرده بود، همه میشناسند. چه مرد و چه زن و چه پیر و چه جوان نیز فرقی ندارد. بله؛ شاهرخ ظهیری، کسی است که کارخانه مهرام را تاسیس کرد و آنقدر در صنایع غذایی پیشرفت کرد که نام محصولاتش نه فقط در ایران، بلکه در فروشگاههای اروپا و آمریکا نیز میدرخشید.
محتویات این مقاله
در مقالهی امروز «وبسایت آموزشی افشین فاتح» قصد داریم تا نگاهی به زندگانی شاهرخ ظهیری داشته باشیم؛ فراز و نشیبهای زندگی او را در کنار هم بخوانیم؛ از کارهای او الگو بگیریم و با مطالعهی اقدامات او، درسهایی را برای پیشرفت کسب و کار خود، استخراج کنیم. همانطور که بارها گفتهایم، بیزینس کوچینگ و مطالعه زندگی افراد موفق از یکدیگر جدا نیستند و این کار به نوعی، چراغ راه افراد تازهکار باشد؛ پس با ما همراه باشید!
خط زندگی شاهرخ ظهیری
پیش از آنکه به سراغ معرفی شاهرخ ظهیری برویم، بگذارید ابتدا نگاهی گذرا به تک تک وقایع زندگی او داشته باشیم:
- سال 1309: در شهر ملایر چشم به جهان گشود.
- سال 1311: همراه با خانواده به تهران و سپس به قم نقل مکان کرد.
- سال 1238: شروع به تامین مخارج خانواده و شغل تدریس
- سال 1329: قبولی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران
- سال 1330 تا 1337: تلاش برای ارتقای شغلی، افزایش اعتبار او در میان بازاریان
- سال 1338 تا 1347: فعالیت در هلدینگ ماه و در نهایت استعفا و شروع کار در ادارات دولتی
- سال 1349: تاسیس شرکت مهرام با 13 نفر کارگر
- سال 1349 تا 1355: فروش سس، عدم استقبال مردم، تلاش برای افزایش فروش
- سال 1355: افزایش تنوع در بین محصولات شرکت مهرام و گسترش کارخانه تا 7 عدد
- سال 1370: شروع صادرات به آمریکا و اروپا
- سال 1370 تا 1376: فعالیت در بازار بورس و واگذاری کل سهام، شروع افول شرکت
- سال 1376 تا 1398: تاسیس گروه تولیدی گوهرنوش و در نهایت ترک دنیای فانی
سالهای اولیه زندگی شاهرخ ظهیری
پدر شاهرخ ظهیری تاجر فرش بود، اما کسادی بازار ملایر، باعث شد که به تهران و در نهایت به قم مهاجرت کرده و به عنوان رئیس اداره دارایی آنجا، مشغول به کار شود. پدر شاهرخ ظهیری، زمان که او تنها 18 سال داشت، چشم از جهان فرو بست و از آن زمان، بار تامین و نگهداری از خانواده، بر دوش او افتاد. بعد از آن، با مساعدههای دولتی مشغول به تدریس در مدرسه شد و گفته میشود که تنها 64 تومان حقوق داشت. در 20 سالگی با تلاش و پشتکار توانست وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شود و مسیر تحصیلات عالیه را در پیش بگیرد.
تلاش برای تغییر مسیر زندگی
شاهرخ ظهیری در نهایت برای سهولت در تحصیل و کار، به تهران انتقال گرفت. او خوب میدانست که شغل تدریس، برای زندگی و انتظاراتش کافی نیست و به همین دلیل، تصمیم گرفت تا صبحها در بازار و در شعبه مرکزی پارچهفروشی «درخشان یزد» کار کند و عصرها را نیز به همان تدریس بپدازد. در همان سالها، عاشق دختری شد، پدر دختر با علت اینکه او معلم است، با این ازدواج موافقت نکرد، دختر به عقد سرهنگی بزرگتر از خودش درآمد و سال بعدش نیز خودکشی کرد. رسیدن این خبر به شاهرخ ظهیری، شاید مهمترین عامل در تغییر مسیر زندگی او باشد.
قدم گذاردن در مسیر شهرت
شاهرخ ظهیری، یک استعداد و نقطه قوت بسیار بزرگ داشت؛ ریزبین و جزیینگر بود، در یدا کردن مشکل دقیق بود و در حل آن، مصمم. او زمانی که در پارچهفروشی کار میکرد، متوجه شد که در حسابها، اختلافی وجود دارد و همین اختلاف را اولین نفر، خود ظهیری کشف کرد. او با حل مشکل به هم ریختگی حسابها، توانست برای خودش نزد صاحبکار و دیگر کارکنان پارچهفروشی، اعتماد و احترام بخرد و جایگاهی ویژه در میان آنان پیدا کند. علاوه بر حل این مشکل، ظهیری توانست با جلوگیری از بسته شدن فروشگاه و مجاب کردن شهربانی که بزرگترین خریدار پارچهی آنان بود، فروشگاه را از ورشکستگی، خودش و چندین کارگر دیگر را نیز، از بیکاری نجات دهد.
شروع دوران اوج ظهیری
شهرت شاهرخ ظهیری، تا آنجا پیش میرود که بزرگترین شرکتها نیز برای به کار گرفتن او، مشتاق میشوند. کارخانه فرشی که او در فروشگاهش فعالیت میکرد، اکنون نماینده شرکت BMW نیز شده بود و ظهیری، به عنوان مدیرفروش آن مشغول به کار شد. بعد از آن، فردی به اسم «صرافزاده» که نماینده یزد در مجلس آن روزگار و سهامدار شرکت «ایران و غرب» بود، ظهیری را به کار گرفت و همانجا بود که او، به واسطه همکاری با شوهر اشرف پهلوی، پایش به دربار نیز باز شود. او با استعداد و خلاقیت خود، توانست سود شرکت ایران و غرب بسیار افزایش دهد؛ ولی در نهایت، بخاطر رفتار زنندهای که از اشرف پهلوی دیده بود، از کار خود استعفا داد.
تحقق رویای دیرینۀ ظهیری
بعد از استعفا، شاهرخ ظهیری در شرکت ماشینآلات کشاورزی «آفتاب شرق» مشغول به کار شد. اما دیری نپایید که خاطر تغییر سیاستها دولت، مجبور شد به کار دولتی روی آورد و به عنوان مدیر مالی سازمان آب و برق گیلان مشغول به کار شد. اما کار در آنجا نیز، نیازهای معنوی او را ارضا نمیکرد. نهایت به تهران بازگشت و از نو، در همان شرکت ایران و غرب مشغول شد. آن شرکت و «هلدینگ ماه» قصد داشتند یک شرکت صنایع غذایی تاسیس کنند و وظایف مربوط به امور آن را، به ظهیری واگذار کردند. شرکت، «مهرام» نام گرفت.
طرح هلدینگ برای تاسیس شرکت مهرام بینتیجه ماند و تمام امور مربوط به تاسیس، بر عهدهی خود ظهیری افتاد. او شرکت مهرام را در سال 1349 به کمک یک تاجر یزدی و با سرمایه 1 میلیون تومان و تنها با 13 کارگر تاسیس کرد. به پیشنهاد باجناق شاهرخ ظهیری، آنها «سس» را به عنوان محصول اصلی مهرام در نظر گرفته و شروع به تولید آن کردند. از آنجای که شاهرخ ظهیری تجربهای در صنایع غذایی نداشت، برای کسب اطلاعات، حدود دوماه در کارخانه صنایع غذایی استپانیان، کارگری کرد.
شکست در فروش سس و راهکار ظهیری
زمانی که شاهرخ ظهیری به تولید سس (مایونز) روی آورد، کسی در ایران آن زمان، این نوع سس را نمیشناخت. به عبارت دیگر، هیچ کسی با ماهیت سس آشنا نبود و این محصول در سبد غذایی ایرانیان، جایی نداشت؛ حتی وقتی آن را در نمایشگاه صنایع غذایی به نمایش گذاشتند، عدهای آن را با کرم دست اشتباه گرفتند! همین موضوع، بدون شک کار را برای ظهیری سخت میکرد و ممکن بود او را تا مرز ورشکستگی پیش ببرد. اما ظهیری بیدی نبود که با این بادها بلرزد.
از آنجایی که شاهرخ ظهیری آدم خلاقی بود و تا حدودی با فنون بازاریابی سنتی آشنا بود و به قول معروف بچه کف بازار بود، توانست با تلاش و ابتکار، محصولاتش را به فروش برساند. اولی کاری که او برای تبلیغ و افزایش فروش محصولاتش کرد، این بود که به عدهای پول میداد تا به فروشگاهها رفته و محصولاتش را بخرند و آن را برای دیگران نیز تبلیغ کنند. این کار آنقدر موفقیتآمیز بود که در زمان جنگ، محبوبیت این سسها آنقدر زیاد شده بود که آن را در بازار سیاها خرید و فروش میکردند.
از دیگر استراتژی های شاهرخ ظهیری، این بود که هر یک از ویزیتورهایش، زمانی که برای فروش سس به مغازهها و فروشگاهها میرفتند، دستور داده بود که تاریخ تولد صاحب مغازه را یادداشت کنند. سپس با فرا رسیدن تاریخ تولد هر یک، کارت تبریک و دسته گلی میفرستاد و اینگونه با استفاده از برانگیختن احساسات افراد، آنان را به خرید محصولاتش و به خصوص سس، ترغیب میکرد.
الباقی ماجرای زندگانی ظهیری
شاهرخ ظهیری علاوه بر مهرام، 6 کارخانهی دیگر را نیز اداره میکرد. او در وهله اول، محصولات کارخانه مهرام را گسترش میدهد، تنوع سسها را زیاد کرده و محصولات دیگر چون ترشی، زیتون و خیارشور را نیز به مجموعه محصولات میافزاید.
سایر کارخانههایی که او در کنار مهرام مدیریت میکرد، عبارتند از:
- کارخانه کنسانتره گریپ فروت در جیرفت،
- کارخانه کنسانتره پرتقال در تنکابن،
- کارخانه تولید آبلیمو و خیارشور در شیراز،
- کارخانه تولید سبزیجات و قارچ و لوبیا در جاده بهشتزهرا،
- کارخانه سرکه سازی و کارخانه رب و سس در شهر صنعتی البرز،
- و یک شرکت پخش عظیم، برای پخش این محصولات.
در سال 1354، طب قراردادی با یک شرکت انگلیسی، شاهرخ ظهیری توانست پای محصولاتش را به اروپا نیز باز کند. هرچند که این قرارداد با شروع تب و تاب انقلاب، به جایی نرسید. بعد از انقلاب اما، ظهیری با یک شرکت سوئیسی همکاری خود را آغاز کرد؛ علاوه بر آن، توانست با قراردادی با یک شرکت آلمانی، پای ترشی ایرانی را به خانههای آلمانی باز کند. حتی بعد از مدتی صادرات رب را ایتالیا نیز آغاز نمود. اوج فعالیتهای ظهیری نیز، با صادرات محصولاتش به آمریکا مصادف است.
در ادامه، دوران افول شرکت مهرام به مدیریت شاهرخ ظهیری آغاز شد. جنگ تمام شده بود و مشکلات اقتصادی حاصل از آن، باعث سقوط این شرکت شد و ظهیری مجبور شد برای دوام، سهام شرکت را بفروشد. مهرام در نهایت با 3000 نفر پرسنل و 5 واحد تولیدی، به دلیل کلاهبرداری خریدار سهام سقوط کرد و امروز فقط 370 نفر پرسنل دارد.
رمز موفقیت و پایان راه ظهیری
متخصصان امر بازاریابی و کارآفرینی، رمز موفقیت شاهرخ ظهیری را در سه چیز خلاصه کردهاند:
- پشتکار
- صداقت
- مقاومت
شاهرخ ظهیری خوب میدانست که برای حل بسیاری از مشکلات، نه تنها در زندگی، بلکه در دنیای کسب و کار، ابتکار و خلاقیت بهترین کلید و پشتکار نیز، شاه کلید. او به خوبی میدانست که برای کارآفرین شدن و فعالیت و موفقیت در دنیای کسب و کار، نه فقط سرمایه، بلکه استعداد و تواناییها معنوی انسان نیز بسیار مورد نیاز است.
او بعد از سقوط مهرام، چند سالی را در پست خود ماند و بعد از آن کنارهگیری کرد. در همان زمان، فعالیت خود را در اتاق بازرگانی ایران آغاز کرد و حدود 30 سال در آنجا فعالیت نمود. سرانجام نیز در سال 1398، دار فانی را وداع گفته و به دیدار حق شتافت.
6 دیدگاه برای “مروری بر زندگانی شاهرخ ظهیری درسهایی از زندگی او”
واقعا افسوس و صد افسوس… این همه سال از مهرام استفاده میکردم، ولی نمیدونستم صاحبش کیه و چه کارهایی انجام داده…. مقاله واقعا خوب و تاثیرگذار بود.
درود دوست عزیز. خوشحالیم که توانستیم چنین حسی را در شما ایجاد کنیم. بله، همیشه همینطور است. بیشتر اوقات، آشکارترین چیزها جلوی چشممان هستند، اما از حقیقت نهفته در آن، هیچ خبری نداریم. بزرگان ایرانی نیز درست همینطورند و شاهرخ ظهیری نیز نمونهای از آنها بود.
ماشالا کلاهبردار همه جا هست، به هیچ کس و هیچ چیزی هم رحم نمیکنن. واقعا شوکه کننده ترین قسمت، همونجایی بود که خوندم خریدار سهام، کلاهبردار بوده!!!
درود دوست عزیز. حق با شماست. چه کسی میداند اگر این خریدار کلاهبردار نبود، امروز وضعیت شرکت مهرام چگونه میبود؟ شاید اگر او با کلاهبرداری سهام شرکت شرکت را نمیخرید و فرار نمیکرد و شرکت را در مرز ورشکستگی رها نمیکرد، اکنون شاهد حضور گسترده این شرکت، در تک تک کشورهای دنیا بودیم!؟
واقعا زندگی شاهرخ ظهیری خیلی امیدبخشه… یه جورایی به آدم انگیزه میده، واسه تلاش، واسه بلند شدن. مرسی که این مقاله رو نوشتین….
درود دوست عزیز. این تفکر شما، اعتبار و مایه مسرت ماست. حقیقتا نیز همینطور است. زندگی پرماجرای شاهرخ ظهیری، برای همهی نویدبخش است و میتواند الگویی باشد برای رسیدن، برای موفق شدن و برای جاودانه شدن.